2777
2789

تو دعوا گفتم بچه ای و بقیه برات تصمیم میگیرن 

البته اون اول شروع کرد 

منم مریضم حالم بد بود عصبانی شدم دهنم باز شد 

ولی خیلی‌ ناراحت شد 

گفت حق با توئه و رفت 

نمی‌دونم چرا 

اما دلم نمیاد ناراحت بمونه 

وطن ای مادر غم دیده ام🥀

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ی چی بگم خواهرانه ؟؟تو دنیا فقط خودت برات مهم باشه 

وگرنه میشی مث من ک زخم ها و عقده های ده ساله داره ک هر روز داره تو ذهنش مرور میشه 

همسرم ی حرفایی ب من میزد من تعجب میکردم ک خدایا چجوری دلش میاد چیزی نمیگفتم بعدش خودمو شکنجه میکردم از لحاظ روحی ک چرا جوابشو ندادم 

این کاربری دست چند نفره 
خواستم زنگ بزنم مامانم گفت مثل من تو سری خور نباش اونم به تو حرف زده بزار خودش بیاد جلو منم دو دل شد ...

والا من دل یکی رو بشکنم، عذاب وجدان رهام نمیکنه، حتما باید از دلش دربیارم، اگه شروع کننده من باشم

بهم گفت ضعیفی مثل ترسو ها پا به فرار گذاشتی منم از خودم دفاع کردم بعدش هم سرش داد زدم گفتم خودت چرا ...

اصلا مهم نیست

فکر کردم چیشده حالا😑😑😑


عروسه پسر عموم به شوهرش جلو ما حرف زد 

همه دختر عموها بودیم

گذاشتن مردا که رفتن طبقه پایین پا شدن پارش کردن اینقدر دخترا زدنش🤣🤣🤣

نزدیک بود یکی زیر دست و پا بمیره 😑


اون دعوا کسی عذاب وجدان نگرفت حالا تو چرا ناراحتی فدات ولش کن

گذشته

خب بگو دقیقا چیشد بینتون چی گفتچی شنید نسبتتون چیع

نامزدمه تازه نامزد کردیم 

خواهرش خیلی‌ متلک میندازه و تحقیرم میکنه 

منم آخرین بار که حرفم شد باهاش از خونشون زدم بیرون 

و شرط کردم من با خانوادش تو یه ساختمون نخواهم رفت و بعدش هم گفتم میخوام نامزدی رو بهم بزنم 

قبول نکرد و اومد دم در خونمون و این بحث پیش اومد 

والا از اونروز که خواهرش نیشم زده حالم بده 


وطن ای مادر غم دیده ام🥀
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792