بیاین از خاطرات دکتر رفتن خنده دارتون بگین

دکتر خنده نداره که

من باید برم عصب کشی پین بذاره پر کنه دارم میمیرم از ترس

منم تابستون رفتم دندون پزشک

بعد دیدی دوتا صندلی هست یکی برا مریض  ک حالت خمیده داره دراز بکشی راحت تر دکتر دندونات رو ببینه یکی برا دکتر من خنگگگگگگ رفتم رو صندلی دکتر نشستم دکتره هم عوضی رفت رو صندلی مریض شروع کردن با دستیارش منو دست انداختن دستیارش گفت اقای دکتر میخاد جاتو  بگیره وای خدایا میخاستم بمیرممممممممممم😂

من پارسال داشتم از صدای دکتر برا دوستم ویس می‌گرفتم باور کنه مریضم

گوشیم دستم بود هی دکتر می‌گفت گوش دادی ؟

تو و خواهرت بیماریتون عین همه چیزایی که بهش میگم گوش بده دوباره برا شما نگم

سوپ میخوری حتما 

دمنوش ...

بعد جوون بود و مجرد

منم ترس اینکه نفهمه دارم ویس میگیرم 

یهو گفت گوش میدییییییی؟

گفتم بله گفت بگو چی گفتم  منم تا حدودی گفتم 

بعد ما یه نفر دیگ اومد ویزیت شه بعد اون نفر مادرم بود

اما اون ما رو نمی‌شناخت

از رو تشابه فامیلی مادرم با ما گفته اون دو تا دختر مال شما بودن؟؟؟

دختر بزرگه اصلا به حرفام گوش نکرد به شما میگم بهش بگین

تازه گفت همش گوشی دستش بود

خب خنگول داشتم ویس می‌گرفتم نباش می‌فهمیدی که

یادش بخیر گفت برو امپول بخر بعد من کلی قرص ال دی خریدم گفت امپولارو بده منم دادم گفت دارو داشتی شما گفتم نه گفت پس اینا چیه ال دی هارو دیدم کپ کردم میخواستم  بگم به خدا من مجردم اقای دکتر فکر بد نکن فقط سریع گفتم بله بده قرصارو😁