شوهرم بشدت بد اخلاق و آشغاله و من باردارم چند روز پیش رفتم خونه بابام خواستم بچه رو سقط کنم و طلاق بگیرم ولی فهمیدم میتونه ازم شکایت کنه حتی زندان و شلاق هم داره منم با یه نقشه برگشتم
وقتی برگشتم دیدم اخلاقش بهتره بی خیال نقشه شدم ولی دیشب سر اینکه زیر پیراهنش و پیدا نمیکرد شروع کرد به زدن سرو کله من البته ناگفته نماند منم افتادم دنبالش و تا تونستم با لگد زدمش جوری که باورش نمیشد و میگفت در حد کیمیا علیزاده میزنی فرار کرد رفت اتاق
منم رفتم تو اونبکی اتاق تصمیم گرفتم نقشمو عملی کنم تیغ. اصلاح ابرو تازه خریده بودم خیلی تیز بود چشمامو بستم و چند تا کشیدم رو پام اولش فکر کردم خون نیومده یکم بعدش دیدم پام داره میسوزه نگاه کردم دیدم بله خونش داره میاد منم انگشتامو زدم به خون و رفتم گفتم بچمو کشتی افتادم به خونریزی باورش شد
صبحم پا شدم اومدم خونه بابام الان دیکه راحت میتونم از دست خودشو بچش راحت شم