صب تاپیک زدم که رفتیم برا معلوم کردن یه سری چیزا چون فضا صمیمی و گرم بود من از صاحب خونه خواستم دستشوییشونو نشون بده بهم اونم تا تو اتاق باهام اومد بعد چون وقت نماز بود مادر شوهرم و خواهر شوهرمم اومدم اتاق که مادر شوهرم نماز بخونه بعد مادر عروس گفت پسر کوچیکم گفتش که مامان این دختره خیلی خوشگله همینو بگیریم برای داداش بزرگه(منو میگه) منم گفتم بهش که اینحوری نگو این خواهرشون نیست این عروسشونه بعدشم به مادر شوهرم گفت عروستون خیلی خوشگله خدا حفظش کنه(به نظر خودم زیبا نیستم اصلا)
مادر شوهر و خواهر شوهرم چپ نگام میکردن😂😂
آنقدر بهم حال داد که نگو
همچین حسی نسیب همتون😂