من حدود یکسال و نیم قبل جدا شدم شوهرم چندماه بعدش ازدواج کرد ولی بعد سه ماه جدا شد منم الان چهارماهه دوباره برگشتم خونم شوهرمم هیچی از زن سابقش تعریف نمیکرد از دور و بر شنیدم یه چیزایی ولی،چند روز پیش گوشیشو برداشتم نگاه کنم دیدم توی تلگرام یکی پیام داده بود امروز سالگرد عقدمونه کنار هم نیستیم ولی مبارکمون یه اهنگم فرستاده بود شوهرمندیده بود بهش گفتم گفت خبر ندارم کشش نده دعوامون شد رفت بیرون اخرشب اومد رفت خوابید منم بیدارش کردم گفتم توضیح بده چرا بهت پیام داده
گفتم من چمیدونم مناصلا ندیدم خودت نشون دادی دوباره دعوامون شد رفت خونه باباش صدبار زنگ زدم جواب نداد تهش گفت عصبانی بودم دلم نمیخواست باهات حرف بزنم یه موضوع بچگونه رو هی کش میدی امروز ظهر خونه باباش دعوت بودیم مامانش منوکشیده کنار که تو لیاقت پسرمنو نداری اذیتش میکنی در سطح خانواده ی ما نیستی هرچی دلش خواست گفت شوهرم اومد دید اومدیم خونه از ظهر تو اتاقم درم بستم حالم بده اعصابم خرابه چیکار کنم
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
گفتم من چمیدونم مناصلا ندیدم خودت نشون دادی دوباره دعوامون شد رفت خونه باباش صدبار زنگ زدم جواب ندا ...
فقط تراپیست
واقعا فقط تراپیست
هم تو هم همسرت
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی