من بی نهایت دلم میسوزه برای اون زن بیچاره اش که قراره در اینده با اخلاق این سر کنه
بابام فوت شده
مامانمم که پسر دوسته البته اینجور مواقع ها طرف منه نمیزاره اون پسر عوضیش با حرفاش اذیتم کنهه..
میگف چرا دیشب رفتی نموندی خونه
من دیشب رفتم خونه نامزدم اینا صبح برگشتم
منم گفتم اجازم دست تو نیست که دخالت کنی
گفت میام میزنمت که بدونی اجازت دست کیه
با اینکه شاغله هیچوقت هیچ کاری برام نکرده
کلا فقط اسمش داداشه همین نه حمایتی نه چیزی
چندروز پیشم کل پولاشو داده بود طلا ته حسابش هیچی نبود من پول قرضظ دادم ۱۷ میلیون
البته پس داد یه هفته بعد
ولی یه ادم نمک نشناس عوضیه
خداروشکر جهیزیمم کامیون کامیون اماده نیست...
میشه گف هیچی ندارم
یخچال و لباسشویی ک وظیفه دختره به همسرم گفتم باهم بگیریم چون یه جورایی زندگیشو درامدشو به من مدیونه و میگه همه کاری برات میکنم
تو یه مناطق محروم حال بهم زن هم افتادم وگرنه میرفتم سر یه شغلی یه کاری....
فقط دعا کنید طاقت بیارم و زودتر عروسیمون بشه
راستی بعد این نق زدناش داداشم😤
بهم گفت یه قوطی رانی و یه ویتامین سی تو یخچال بوده کی خورده؟ (چند مدت یکبار با یه باکس پر از این نوشیدنیا برمیگرده خونه گویا دوست دختراش براش گرفتن)
منم الان به همسرم گفتم شب ک اومدی از سرکار یه رانی و یه ویتامین سی برام بیاره...
میخوام بندازم جلوش...
حالم ازش بهم میخوره دیگه
میخوام عین سگ کم محلش کنم بارها قلبمو شکسته