با شوهرم اومدیم تهران شوهرم عمل کلیه داره
الان ۴ روزه اینجایمم اصلا بهمون زنگ نزده
من دلم خوشه ی زنگ میزد اصلا ب خودم نه چون اصلااا به خودم زنگ نزده تا اونجاییکه من یادمه
ولی ب شوهرم زنگ میزد ک بعدا نگه من تو این حال و مریضی بودم پدرت ی زنگ نزد بهم
من اگه تو این موقعیت بودم از خانواده شوهرم زیادی انتظار داشتم