مادرم مثل نامادریه از وقتی کوچیک بودم فرق میزاشت بین منو داداشم الان داداشم یه معتادحرفه ای شده تمام وسایلای خونه اشون میبره میفروشه بازم میپرسته پسرشو منو از خونه اش بیرون میکنه قسم خوردم تا موقع مرگش نبینمش زشت ترین فوشارو داد بهم و بیرونم کرد
مادر من پشت همه بد میگه اگه منم همراهیش کنممیره از زبون من میگههمه رو باهام بد کردهامروز بیدار بشهپش ...
دقیقااا ننه بی شرف پست منم همینه همهذرو باهام بد مرد جالبه خوش چشم دیدن هیچکیو نداره بشدت حسود و بد ذات همه حرفاشو 20 تاهم. میذاره روش از زبون من میگه همه دشمناشو باهذم بد کرده خودشو در قالب گوسفند و اما گرگ پیش اونا جا زده