والا چیزی نگرفتم
اما روز قبلش چند دست لباس گرفتم اما شوهرم نکفت این برای روز زنه
شبشم که رفتیم خونه مادرشوهرم پیتزا گرفت همرو مهمون کرد
این روز بعدم وقتی امد بهم تبریک گفت بوس بغل
بعدم گفت میخواستم طلا بگیرم پولشم رفتم دادم که سوپرایزت کنم
اما ی وسیله برا کارگاهشون لازم داشته رفته پولشو پسگرفته داده به اون که بهمم گفت با اون دستگاه میتونم ده تا طلا برات بیارم
یکم دلخور شدم چون کارگاهشون شریکن اما خب عب نداره
الانم باردارم نمیتونم برم بیرون خرید کنم
احتمالا ی تیشرتی چیزی سفارش بدم براش
با ی کیک کوچیک