ما عقدیم .روز مادر نیومد مامانم و ببینه به فردا موکول کرد گفت سرما خوردم نیومد شبش رفت سفر کاری بعد تو دو روز سفر یه زنگم نزد فقط من پیگیر شدم صبح پیام دادم گفت دارم میام حوصله ندارم و اینا فعلا منم دیگه پیام ندادم که کجایی رسیدی الان تو اینیستا اینو نوشته
زندگی با دلخوشی های ساده شیرینتر میشود داشتن یک همدم؟یک
یعنی چی نمیفهمم منظورش و
انگار بچه اس مرتیکه ی گنده