قرار بود بریم روستای مادریم یه کار اداری انجام بدیم داییم زنگ زد گف صب ساعت 8بیاین کارو انجام بدین ناهارم بیاین خونه ما.. مادیر رسیدیم کاراداری انجام نشد بعد رفتیم خونه داییم من ومادرم.. دایبم خونه نبود فقط زنش بود.. پیش ما داییم زنگ زد به زنش گفت که بچه ها منظورش من ومادرم اومدنا زنش گفت اره. داییم گف کارو انجام دادنا گفت ن دیر رسیدن.. اخرش داییم گف خب پس براچی اومدنا که.. بهم بر خورد خودش گفت ناهار بیاین.. من هرگز راضی نبودم ونیستم بریم خونشون خودش گفت وبرامادرم رفتم ناهار خونش.. انگار محتاج ناهارش بودیم..
شاید قصد بدی نداشته منظور خاصی نداشته...
🫥
خیلی حرفش زشت بود
نه فکر کنم بد برداشت کردی
منظوری نداشته صرفا گفته که چرا دیر رفتین وقتی کار داشتین
من بودم بهم برنمیخورد
منظوری نداشته به دل نگیر
خب وقتی قرار بود ی کاری رو انجام بدین نباید دیر میکردین دیگه
احتمالا نمیدونست شما صداشو میشنوین ولی منظوری نداشته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز