2777
2789
عنوان

وااای خاااک

105 بازدید | 15 پست

دوستم خیلی مشنگهههه

به دخترپنج ساله ش گف شعر جای خصوصی رو بخون

اونم بین همه وایساد گفت همه هم باشوهراشون

گف بین دوتا پا جای خصوصی داریم

باید نزاریم کسی اونو ببینه و‌‌‌‌.... کسی خواست دست بزنه نزاریم و...

همه زنا سرخ شده بودن اون ذوق کرده بود به شعر خوندنش😳

آخرش شوهرش گف بسه بابا برو با دوستات بازی کن

بعد به زنش گف فقط همین یه شعرو حالا بلد بود؟😕

امیدوارم روزی برسه که هیچکی هیچ غمی نداشته باشه🥺🙏🏻

دوستت چیزی میزنه 

تو جمع این حرف بود اخه 

 یک آدم رک هستم ولی بی زحمت اگه بی ادبی کردم پای رک بودنم نزارین اون یه مقوله جدا از شخصیتمه😂درخواست دوستی ندین لطفا...خدایا شکرت.🌸قانون مزرعه میگه:تو تصمیم میگیری چی بکاری، اما تو فصل برداشت تو موظفی اونچه که کاشتی رو برداشت کنی🤫 مستی که داره پیشت اعتراف میکنه براش کشیش نشوووووو.....

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

دیگه بعضیا خیلی این داستان رو برای بچه بزرگ میکنن به نظرم بچه بدتر حساس میشه

نا امید از تمام دارو ها...نا امید از دعای هر ساعت...چشمم اما خلاف پاهایم ،رو به دروازه ی خراسان است!
شمام باور میکنیا اسی ی چی زده😂

اره من خیلی ززود باور میکنم همه چیو😂

 یک آدم رک هستم ولی بی زحمت اگه بی ادبی کردم پای رک بودنم نزارین اون یه مقوله جدا از شخصیتمه😂درخواست دوستی ندین لطفا...خدایا شکرت.🌸قانون مزرعه میگه:تو تصمیم میگیری چی بکاری، اما تو فصل برداشت تو موظفی اونچه که کاشتی رو برداشت کنی🤫 مستی که داره پیشت اعتراف میکنه براش کشیش نشوووووو.....

نمردیمو شعر جای خصوصیم دیدیم🫥

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
نمردیمو شعر جای خصوصیم دیدیم🫥

منم چند روز پیش اینستا دیدم یه خانمی داشت به بچش یاد میداد!

نا امید از تمام دارو ها...نا امید از دعای هر ساعت...چشمم اما خلاف پاهایم ،رو به دروازه ی خراسان است!
منم چند روز پیش اینستا دیدم یه خانمی داشت به بچش یاد میداد!

یاد دادنی اوکیه

ولی اینکه بیان تو جمع بگن دیگه چیه

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دوست پسرم

lara00 | 4 ثانیه پیش
2791
2779
2792