وقتی بابام فوت کرد من گریه میکردم اونم اشک میریخت وقتی مریض یاسردرد میشم خونه نیست ازسرکارمیاد بهم دارو میده آب قند درست میکنه سریع سردردم خوب میشه یه چیزی بدونه دوست دارم میگیره میگه براتو گرفتم اینارو ولی درکل توحرف اصلا حرف عاشقانه یابگه دوست دارم نمیزنه منم بخاطر همین ازش ناراحتم
نامزدم
برام چندبار گریه کرده
مریض میشم پا به پام میسوزه
غرورشو به خاطرم زیرپا میزاره
طاقت قهرمو نداره
به خاطرم تو تهران با این همه شلوغی و خرج بالا دور از خانوادش موند
موقع بیماریم،چند روزی سی سیو بستری بودم ،تمام اون روزا بیمارستان بود ، سی سی یو ملاقات ممنوعه، زنگ میزد اجازه می‌گرفت میومد پیشم ،جوری که آیفون بخش رو‌که میزدن پرستارا میگفتن باز کنید شوهر هایدیه😂😂😂، پیش هر کس که میومده بیمارستان کلی گریه میکرده که براش دعا کنید ،جوری که دختر خاله ی شوهرم بعد مرخصیم گفت چکار کردی انقد دوست داره،در کل من کاری نکردم خودش خیلی با محبته
وقتی با زایمان زودرس پسرمون آسمونی شد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز