کجا فهمیدید همسرتون خیلی دوستت تون داره 💜♥️🤍

عزیزم میشه لطفا بگید چرا؟

فقط منم که هیچ دل خوشی از دوس داشتنش ندارم🙃🙃مهمم نیست برام

بچه ها خواهش میکنم تاپیکم رو گزارش بزنید

https://www.ninisite.com/discussion/topic/15019238/%D8%AE%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%85

خانوادش با ازدواجمون مخالف شدید  بودن فقط خودش تنهایی اود خواستگاری  بعد به روز من خونه جاریم بودم داشتم ظرف میشستم جاریم هم غذا میپخت  مادرشوهرم بالا سرم وایساده بود میگفت خوب بشور درست بشور  هی دستور میداد و من میترسیدم  یهو شوهرم و برادرشوهرم که سرکار بودن اومدن شوهرم اومد گفت چیکار میکنی کی گفته ظرف بشور به جاریم گفت پس تو اینجا چه کاریه ایی زن من بیاد ظرف تو رو بشوره بعد به مادرش گفت این بچه اش وایسادی بالا سرش بهش دستور میدی چون دیدین بچه اس منو از دستم گرفت برد تو ماشین مادرشوهرم هی صداش میزد که بیا نهار مادرشوهرم رفت ظرف نهار اورد میخواست بده به شوهرم ولی شوهرم ظرف نهاررو پرت کرد  منو برد خونه گفت نزار ازت سوع استفاده کنن  وقتایی که گفتم من این دختر رو میخوام هیچکی نبود همه پسم زدن الان یادش اومده مادرشوهر بازی در بیاره  یادش بخیر بعد اون روز رفتارش به کل عوض شد جادو کردن انگار

اوایل خیلی دوستم داشت نمیزاشت زمین بشینم میگفت جات تو بغلمه جلو همه منو میگرفت بغلش پامو میبوسید خیلی دوستم داشت  ولی الان عشقمون شده نفرت 

بچه ها خواهش میکنم تاپیکم رو گزارش بزنید

https://www.ninisite.com/discussion/topic/15019238/%D8%AE%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%85

به منم یاد بده توروخدا

هنوز ک نفهمیدم 

وقتی آپاندیس عمل کردم سه روز تمام باهام بیمارستان بود از پیشم تکون نمی‌خورد یه شب فقط مجبور شد بره محل کارش کارش انجام بده وقتی رفت هر یه ساعت زنگ میزد ایستگاه پرستاری حالم میپرسید و به پرستار می‌گفت بهم سر بزنه بعدش هرکی میدید می‌گفت محمد انگار تو این چهار روز بیست سال پیر شده حتی ریشش سفید شد  

واس چی

شایدم جادوتون کردن 

اگه قراره وقت بیماری کنار هم نباشن زن وشوهر دیگه به چه درد میخوره زندگی  مشترک.!!

خیلی جاها بهم ثابت کرده که دوستم داره 

اما یه جایی که خیلی برام هم معنی قشنگی داشت اینجوری بود که بهم ثابت شد خیلی خیلی دوستم داره 

تو یه جایی بودیم خسته و کوفته دوتامون حسابی خسته بودیم بعد من خوابم گرفته بود و جای اونم اشغال کرده بودم اونم تا خود صبح ایستاده بود بالاسرم تو اون سرما که من بخوابم راحت صبح پاشدم دیدم بالاسرمه زل زده بهم همه هم خواب بودن دیگهبلند شدم جاشو درست کردم بتونه راحت بخوابه 

میتونست بیدارم کنه بگه جامو اشغال کردی نمیتونم بخوابم🥺

بیماری واگیر دار وحشتناک گرفتم هیچ کس حتی مادرم جرات نکرد بیاد ازم پرستاری کنه ولی اون پرستاری کرد تا خوب شم  

بشددت نگران سلامتی مه و همش میگه برو دکتر و چکاپ کن خودتو پیگیر آزمایش و مدارک پزشکی مه 

از همه مهمتر وقتی که فهمید یه دوست و رابطه مجازی دارم از روی بی عقلی و بچه گی "  بدون اینکه کسی متوجه بشه باهام صحبت کرد و من و متوجه اشتباهم کرد و بخشید ! با اینکه خودش چندین ماه حالش بد شد و از لحاظ روحی بهم ریخته بود ولی دیگه من و سرزنش نکرد و گفت جوونی و خامی  کردی و دیگه بهش فکر نکن 

واقعا مرد به تمام معناست باوجود داشتن منشی های جوون و خوشگل و متفاوت طی سالها ، اصلا تا بحال کوچکترین نظر بدی نداشته و مشکلی پیش نیومده و اینو منشی ها و خونواده شون اذعان کردن و موقع رفتن گفتن پاکترین محیط کاری بوده که تا به حال داشتیم