من شوهر ندارم (دعا کنید ازدواج کنم 😶🌫️) ولی یه بار مادرم تو بیمارستان بود عملشم خیلی سخت نبود من پیشش بودم
بعدش که رفتم بیرون پدرمو دیدم رو صندلی نشسته بود گفت مادرت حالش خوبه گفتم آره خوبه فقط یکم درد داره
بعدش که اینو گفتم پدرم از صندلی پاشد رفت یه جای دیگه و دیدم اونجا همش داشت گریه میکرد و چشاش قرمز شده بود