بازم شوهرم گفت نه

شوهرمنم اوایل میگف بچه نیاریم ولی من بچه میخاستم...وقتی باردارشدم جواب آزمایشوبهش نشون دادم ..یجوری پرت کرد رو صورتم گف خوب که چی🥲الان ۱۰..۱۲ساله میگذره ..هنوزکه هنوزه فراموش نکردم حرفشو واقعادلم شکست..دیگع توبه کردم بچه نیارم چون خیلیییی بهم سخت گذش تا بچه م بزرگ شد...حالا دوسال پیش اون میخاس منم گفتم اصلا وابدا...

عزیزم اگر زندگیتو و شوهرت رو دوست داری  به نظرات این کاربرا گوش نده و صداقت رو کنار نگذار.  

تنها راهش دروغ گفتنه مثلا یک جلسه برو دکتر بگو قرص جلوگیری داد چون گفت کیست زدی بعدم موقع رابطه بگو قرص میخورم میتونی طبیعی .... و نشون بده هم قرص میخوری دیگه وقتی باردار شدی بگو ناخواسته بوده 

اینکارا اصلا فایده نداره 

اون میدونه که این بچه میخواد و ممکنه گولش بزنه

من دستگاه گذاشتم حتی یه بارم استفاده نکرد در آوردم

قرص میخوردم برا کیست بازم جلوگیری میکرد 

حتی وقتی کاندومم بود موقع ارضا شدن میاورد بیرون از ترس اینکه یه وقت سوراخ نباشه

وقتی مرد خودش بچه نخواد نمیشه کاری کرد ولی اگه زن بچه نخواد مگه اینکه دستگاه بزاره یا قرص و آمپول وگرنه مردبه راحتی میتونه باردارش کنه

❤❤❤❤

باید بیشتر حرف میزدی و جدی تر اگر قبول نمی‌کرد ازدواج نمیکردی

حقیقت تینخ تا نخواد و به توافق نرسین بچه اوردن عذابه برات فقط

چون تنهایی باید وارد دنیای جدیدی بشی با کلی مسئولیت و سردرگمی و خستگی اخرشم بهش بگی میگه منکه نخواستم 

ان شاالله راضی میشه یکم بگذره

شوهرمنم نمی‌خواست وقتی بچمون سقط شد تازه فهمید ممکنه نشم

برو دکتر یکم بترسون شوهرتو اگر فکرکنن ممکنه حالاحالا نشی ممکنه یکم زودتر دست بکار بشن