هبچکس نداشته باسی
خانواده شوهر هم هیچ کمکی نکنن
دلم میخاد روزی یکساعت این بچه جلو چشمم نباشه و ببرنش بیرون
باباش شب ساعت ۱۱ میاد ک خستس
ظهر هم دوساعت خونس ک ناهار و چرت بعدظهرشه
واقعا خسته شدم
بچه ۱۸ ماهم کلاقم کرده
خونم مثل طویله هست
من ادمی بودم کع خونم مثل لیلی دیلی و صبورا جانباز تمیزززززززز بود .این حجم از شلختگی و نامنظمی رو نمیتونم تحمل کنم