قبلا اینو گفته بودم
رفته بودیم خونه خاله شوهرم شب نشینی همه نشسته بودن سر سفره خاله شوهرم گفت فیلم عقدتون رو بیارید ببینیم رفتم گوشی رو از تو کیف بیارم پام گیر کرد لبه فرش پرت شدم روی شوهرم بنده خدا چایی داغ داغ دستش بود ریخت وسط شلوارش چنان دادی کشید که نگو تو همون وضعیت مامان بزرگ شوهرم سنش بالا بود خدا بیامرز میگفت بچم سوخت شلوارشو بکش پایین ببینم چی شده جلو جمع😐😐🤣🤣 حالا همه مونده بودیم بخندیم یا شوهرمو جمعکنیم