دلم خیلی شکسته رفتم خونه اشونو تمیز کنم گفتم مامان اشغالارو ببر بریز دور گوشه خونه کثیف میشه سوسک جمع میشه خیلی کثیفه کلا اصلا به هیچ چیز نمیرسه بهش برخورد حرفم پرتمون کرد بیرون بچمم بیرون کرد بخدا خستگی تمیزی خونه رو جونم موند
تصمیم گرفتم دیگه هرگز نرم دلم داغونه ای خدا 😔😔
دیگه نرو خونه‌ش.. با سوسکا خوشه
کسی هست مادرش دوسش نداشته باشه دلش و بشکونه
بعضی ها حساسن به اینکه تذکر بدی بهشون. بهتر بود چیزی نمیگفتی. دیگه هم رفتی لزومی نداره بلند بشی تمیزکاری کنی. یه سر بزن، زود بلند شو.
به دل نگیر مادرته عیبی نداره
من فدات شم من مثل خودتم خواهر سقط داشت ۴۰ روز پیشش موند من دوتا زایمان طبیعی کردم یه روز هم پیشم نیومد واسه خواهرم تمام و کمال جهیزیه و سیسمونی دوبار جهیزیه داد واسه من حتی یه قاشق هم نداد خدا نگه دار مادرشوهرم باشه اون زایمان کنارم بود
من بابام دلمو شکسته
از وقتی مادرم فوت شد زن گرقت انقد براش خرج میکنه خدا بدونه
خیلی عشق و حال میکنه 80سالشه
ولی دیگه ماهارو دوس نداره
شب یلدا هرچی گرفته بودیم بردیم خونه ش زنش داد دست پسرم ک بردارین ببرین
منم بخاطر بابام هیچی نگفتم
دیگه اختیار خونه زندگی خودشم نداره
زنه دارو نداره بابامو میده ب دختراش
کیف دنیا رو میکنن
بابام دیگه مارو اصلا یادش نمیاد
از یه طرف میگم دیگه نرم خونه شون واس روز پدر
از طرفی ام میگم زنه فقط میخاد پای ما ها رو از خونه ی بابام ببره
باید برم
ولی وقتی میرم انقد اعصابم خورد میشه
نمیدونم والا چ کنم
