شوهرم میگف عید بریم مشهد از اینجا تا اونجا تقریبا دو روز راهه با ماشین خودمون می‌خواستیم بریم مامانم یادم رف گف کجا بریم گفتم ما عید خونه نیستیم میریم مشهد گف منو آبجیتم میریم اگه با ماشین خودتون میرید من مشکلی ندارمااا ولی فک نکنم شوهرم دوس داشته باشه بیان باهامون چون آبجیم یه جوری هر چی میبینه میخاد بچه هم نیستا ۱۱ سالشه
یازده بچه ست
ن خودتون برید بگو میخوایم تنها باشیم یا بگو الان شمارو ببرم فردا بایو با مادرخواهر اونم برم بااونا راحت نیستم
سخت شد...فک نکنم بتونی چیزی بگی
بگو شوهرم توی ذهنش هست تنها بریم
انشااله دفعه بعد اگه جور شد باهم میریم
واسه همینه قید مسافرت رو زدم 🤦 یا مادر شوهرم انتظار داره اونم ببریم یا مامان خودم، یه جا تنهایی نتونستیم بریم 🥴
بسلامتی بیای عید شلوغه اگه میخای بیای
بگو خانواده شوهرمم میخواستن بامابیان تصمیم گرفتیم خودمون تنهابریم‌اختلاف پیش نیاد
مادرا بعضی مواقع ادمو تو رودروایسی میزارن ادم روش هم نمیشه بگه با ما نیا از اون طرف شوهرت هم راضی نیست ادم نمیدونه چی بگه
وضع مالیت خوبه؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز