خجالتهای اوایل عقدبیاین بگین دلمون واشه😄

استرس نداشته یکی بره داخل اتاق 

نانزدش دیگه چرا ؟؟چ زشت

اخی🥲

قربون دهنت خواهر...

من اومدم این تاپیکو بخونم هر سری پستای تورو دیدم خورد توی ذوقم بابا ولش کن😂

قفل کردن درو 

یبار طلاق گرفته بود میترسید میگفت باید اینو نگه دارم😑

بعد ۱۲سال هنوزم خودم یادم میافته اب میشم 

پدرش اومد خیلی اروم حرف میزد 

گفتیم چرا اروم حرف میزنی گفت اگه صدامو بشنون خجالت میکشن بذار فک کنن من نیومدم😐

حالا پدر من بعد بچه هم فک میکنه داماد نباید ب دخترش دست بزنه

خجالت کشیدن طبیعیه 

من خودم خیلی اجتماعی ام و یک دخترم و بین ۶تاپسریزرگ شدم وخیلی با پسرا راحتم حتی تومحیط کارمم خط قرمزدارم ولی خب شوخی هم دارم 

اون خیلی فرق میکنه تااینکه بخوای جلوی ی نفر ک حالا محرمته بخوادکل بدنتو ببینه

اون لحظه همش فکرمیکنی نکنه ی ایرادی ازم بگیره 

هم این موضوع و هم حیا

منم باهیچ پسری دوست نبودم شب اول عقد ما رو فرستادن خونه خواهرشوهرم خواهرشوهرم رفت خونه مامانش🤣🤣بعدمجلس اومدم برم حموم خونه خواهرشوهرم دیدم شوهرم جلوم وایستاده بعدبهش میگفتم نمیشه بری اونطرف میخوام لباسمو دربیارم دیدم متعجب رفت اونطرف 🤣🤣🤣خیلی درتلاش بود ک خجالتم بریزه توشب اول  🤣 ولی الان اون خجالت میکشه ازمن 🤣

واااااااای 

چه سمی بود من‌ خوندم 

بعدمن نگرانم صدامون پایین نره همسایمون بفهمه🤣

به پای هم پیرشین 

یه باردوران نامزدی من رفتم خونه نامزدم مادرشوهرم اصلاماراتنهانمیزاشت نگهبانی مارومیدادنصفه شب نامزدبیچارم فکرکرده خوابیده اومداتاق من ساعت ۳شب.همون موقع دیدیم همه چراغهای خونه روشن شدخودش هم توهال راه می‌رفت خداجوابشوبده

بااینکه ۳سال دوس بودیم

ولی برام نشون نخریدن خیلی اذیت شدم

ما دوتا عروسیم ی خواهرشوهر

خواهرشوهرم از ایناست ک زیر زیرکی مثلا نمزاره مادرشوهرم فلان کارو بکنه برام

حتی تو نامزدی نزاشت برام نشون بخرن ولی با کلی دلخوری همسرم خرید برام

حالا هی میشینه میگه ب عروس نباید جز حلقه طلا خرید

ما هم تو موقعیتی هسیم ک باید کل طلاهامو بفروشم بدیم برای خرید خونه 

دوسدارم حلقمو بفروشم ولی اون نشون رو نفروشم

بنظرتون اشتباهه?حلقه رو نگر دارم یا نشونمو 

رو نداره دیگ ای روزا مینی دختره با پسره یکماه نیست رفته تو رابطه میرن حونه خالی رابطه برقرار میکنن چیز عادی شده دیگ خجالت در کار نیس خجالت ماله قبلن بوده

من که اوایل نامزدی شوهرم هی به شوخی میگفت توارایش خیلی فرق میکردی منم مثل بچها گریه میکردم مامانم چشم غره میرفت الان یادم میاد میگم چقدلوس شده بودم

شماهم یک سری چیزای پیش و پا فتاده رو نمیدونید مثل همین رفتارتون که اشتباهه

عزیزمی گلم همچنین ❤️