من تازه از محضر برگشته بودیم خونه پدر شوهرم دعوتمون کرده بودن منو شوهرم نهار مون جدا تو اتاقش بود اون با لیوان من آب خورد من حتی روم نمیشد چیزی بخورم خودش برام لقمه گرفت بعد که نهار مون تموم شد گف میشه ببوسمت منم آب شدم بعد صورتشو اورد جلو گف میشه ببوسی منو؟منم با کلی خجالت بوسیدم جایه رژ لبمو هم از صورتش پاک کردم کسی نبینه
سه ماه و شش روز از عقدمون میگذره