خونه وماشین دارم
اتاق خواب و تخت و کامپیوتر دارم اونموقعها کامپیوتر مد بود
من بچه ی اخرم همه دوستم دارن همه میگن عروسیت فلان کارو میکنم
بعد که کاشف به عمل اومد
تمام داشته های برادر متاهلشو تعریف میکرد
اونو خونه و ماشین پدرمادرش بهش داده بودن حمایتش کرده بودن ولی
هیچ گوهی ام خانوادش واسه ما و عروسیمون هم نخوردن با دعوا یه جشن گرفتن واسمون
تا الانم که من ۱۵سال زنشم
خانوادش نگفتن مرده ای زنده ای چکار میکنی
کللللی دروغ بهم گفت