دلتون نیاد؟؟؟
من خیلی شده .
ینی اصن با این همه بدی ک بهم کرد دلم نمیاد بخاطر همسرم چیزی بگم
فقط میگم خدا خودش جواب بده
بخدا قلبم درد میکنه از کاراش
درکل ب نفرین اعتقاد ندارم چون تا حالا نتیجه نداده
ولی منم یه وقتایی بخاطر شوهرم گذشت کردم تا چن روز پیش بداز ۱۴سال جرات کردم وازخونه بیرونش کردم
آره خیلی وقتا،اما سرهرچیزی ببخشم سر نگاه بغض آلود پسراولم نه مادرشوهرمونه شوهرمو نه برادرشوهرمونمیبخشم وحلال نمیکنم همه جاهم گفتم
چرا هفت صبح ب این موضوع باید فکر کنی؟! چرا برات اینهمه مهم شده ول کن ترخدا حیف جونیت نیست ؟ ترخدا بیخیالش شو بزارهرکاری میخواد کنه
اجی اگ بدونی من چ زجری میکشم با تک تک حرفاش میسوزم ..حرفاش ب استخونای بدنم آتیش میزنه بخدا .باورت میشه بخدا دوتا بچه کوچیک دارم هنوز چشم رو هم نزاشتم الان بیدار میشن دیگه استراحتی ندارم.فک کن چقد با حرفاش زندگیمو زهر کرده
من که راضی نیستم ازش
خدا عوضش و بهش بده
خودت از خودت دفاع کن
یچیزی میگم من ۱۴سال افسردگی گرفتم قرص میخوردم شبا از دلشوره وتپش قلب خواب نداشتم همش الکی گریه میکردم
تا چن روز پیش خودمو خالی کردم البته زیادم بی احترامی نکردم فقط محترمانه بیرونش کردم
باورت میشه دیگه ن تپش قلب دارم ن استرس
دقیقا آفرین. دلم از این میسوزه ک مادرم این پشتشه و بخاطرش با من دعوا میکنه در صورتی ک نمیدونه چقد الکی پشت سرش مامانمو داره از چشم میندازه .هرچی میخوام ب مامانم بگم انگار ی چیزی نمیزاره و جلومو میگیره
