شوهرم اوایل ازدواجمون چندین بار از اعتمادم سو استفاده کرد و در حد گروهای مختلط و شیطنت های الکی با این و اون بهم خیانت کرد تا خواستم دوباره بهش اعتماد کنم دیدم تو دیوار عکس کفش و پا نگاه میکنه و فهمیدم فتیش پا داره دوباره خواستم اعتماد کنم رفتار هاش پیش جنس مخالف و چشم چرونی هاش عذابم داد
احساس میکنم روح و قلبم مچاله شده همش ۲۳ سالمه اما قدر تموم دنیا روحم درد میکنه
ولی با این اوصاف جلوی خانوادش بخاطر من وایساد حتی با اینکه پدرش گفت همه جوره پشتتم و مهره اشو هم میدم
تنها داراییشو یعنی ماشینشو به اسمم زد که ثابت کنه اون ادم گذشته نیست
خیلی منو اذیت کرد اوایل انگار هنوز بچه بود خودشم میگه من اونموقع هنوز از فاز بچه بودن درنیومده بودم
بیشتر اوقات خواسته های منو اولویت خودش گذاشت
ولی نمیتونم تو زندگی ارامش داشته باشم نه مشاور نه دوست و اشنا هیچکی نمیتونه ارامشمو بهم برگردونه
نمیدونم چکاری درسته الانم بچه میخواد ولی من میترسم از طرفیم میگم تا کی هم خودم بلاتکلیف بمونم هم اونو اینطوری نگه دارم
لطفا برام دعا کنین🙏🏻