سلام شوهرم یک عمل داشت مادر من یک لحظه خندش گرفت بعد من خندیدم
بعد اومدیم تو ماشین خیلی حرفای بدی بهم زد فحش و دعوا و گفت تو بی عرضه هستی .پول مال منه.من نمیرم عمل و پول نمیدمتو بچه دار بشی .من خونه دارم .تو عرضه بیدار شدن نداری بری سرکار همه چیز مال منه
پول مال منه و باید جدا بشیم و مثل همیشه دعوا کشید به خودزنی و اینه شکوند تا رگ دستشو بزنه . منم حالم بد شد از ترس میخواست گوشی منو خورد کنه من ازترس داشتم سکته میکردم رفتیم بیمارستان