فرداشب نامزديمه اما غمگینترینم

چی بگم والله 

من چون خواهرم فوت کرده دخترشم تو شرایط ایشون بود همین حرفا رو به اونم میگم 

میگم عمه دخترعمه خاله چندتا دورت نگه دار به وقت درموندگی دستت و بگیرن

زنگ بزن و گله کردن بگو سرم خیلی شلوغ شد اتفاقات زیادی افتاد حالا بعدا سر فرصت براتون تعریف میکنم (یه جورایی دست به سرشون کن) اگر دیدی قانع نشدن بگو من بخاطر بچه‌هات تاریخ مراسمو عوض کردم و...

گلم هر صمیمیتی اینطور چیزها رو هم داره

ما ادم ها جوجه تیغی هستیم. نزدیک میشیم به هم زخم میزنیم دور میشیم از تنهایی میمیریم

مثلا دیدی توی مراسمات ختم یهو یک نفر یک کار عجیب میکنه؟ الان هم دخترخاله هات یک کار عجیب کردن که در حالت عادی نمیکنن. حتی بعدها هم از دست خودشون ناراحت میشن که این کارو کردن. اما گاهی ادم رو جو میگیره

اگه میشناسیشون که خسودی نمیکنن یا نیت بدی برات ندارن، به نظر من زنگ بزن. بگو تو خواهرمی مگه میشه عروس بدون خواهرش باشه؟

باید بعد از چند زنگ شما زنگ میزدی حق دارن، مسئله سختی نیست میتونی زنگ بزنی براشون توضیح بده بگو یه مشکلی داشتی 

والا غریبه ازصدتاخودی بهتره خودیا چش دیدن خوشی همدیگرو ندارن هیچیی

البته موافقم 

چرا مردم اینجوری شدن

طرف عروسیشه کلی کار ریخته سرش

واقعا بعضی ادما توقع بیجا دارن...

به نظرم نزن اگر فامیلاتون برای نامزدی چشم گیرن نبودشون حس نمیشه منم مامانم فوت شده الان هم باردارم دریغ از یه تماس برای احوالپرسی