بعدطلاقمون زنی ک بخاطرش منو بچمونوبخاطرش ول کرد باهم دعوامیکنن و زنه میده چن نفر میزننش چن هفته کما بود و چن ماه آی سی یو من فقط اصلا حالشو نپرسیدم فقط چون بچه بیقرارش بود ی باربادوستم رفتیم بیمارستان البته من تو ماشین جلودربیمارستان موندم بهد
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
بچه رو با دوستم فرستادم بالا و از پشت شیشه همدیگرو دیدن الآنم حالش خیلی خوب نیس بنظرتون الان میگه من ...
😐 خدا عقلت بده
یه ضرب المثلی وجود داره که میگه میخوای نفهمم بسوزی ؟ این یعنی طرف انتخاب میکنه که نفهمه تا با نفهمیدنش تو رو بسوزونه ، اگر بخوای باهاشون وارد جر و بحث بشی انقدر توی نفهمیدن ثابت قدمن که هرگز اون بحث به نتیجه نمیرسه ، از یه جایی به بعد کلمه ها نمیتونن این سطح از نفهمیدن رو پوشش بدن و چون طرف برای نفهم موندن به ابزار نیاز داره ممکنه به فحاشی هم رو بیاره یه نصیحت دوستانه برات دارم به محض اینکه دیدی طرف مقابلت انتخاب کرده که نفهمه تا بسوزی به جای سوختن دست از تلاش برای فهموندن حرفت بردار چون این آدم انتخاب کرده که نفهمه این امضا رو اینجا گذاشتم که یادم بمونه اگر حرفم رو گفتم و باز طرف مقاومت داشت نسبت به فهمیدن و داشت پرت و پلا میگفت به خودم یادآوری کنم که دست از تلاش بردارم چون این آدم انتخاب کرده که نفهمه ، اگر من یادم رفت شما یادم بیارید 😁
حالا که نرفتی بالا احتمال اینکه حسرت تو رو بخوره کمه
ول کن همچین اشغالایی رو
بچسب به زندگیت
از این مردا برات آتیشی گرم نمیشه
خوب خوب ...بعد مدت ها برگشتم سایت...این بار با هدف متفاوت...یه زن نسبتا خسته ولی شاکی از روزگار که چالش های زندگی کلی تغییرش داده و قوی ترش کرده...تصمیم گرفتم کنکور تجربی شرکت کنم و به ارزوم برسم...نه صرفا به خاطر مزیت های مالیش ...چون روح تشنه مو سیراب میکنه...این جا میخوام از روزمرگی هام بگم...درد دل کنم ...حرفای دلمو که هیچ جا نمیتونم بزنم بگم...برسه روزی که تاپیک موفقیت تو کنکورمو بزنم ...بگو انشالله