2777
2789

ده هفته ام ولی چون بارداری قبلیم زایمان زودرس داشتم و ۲۸ هفته اومد بچم دیگه الان استراحت لازمم از طرفی هماتوم هم داشتم تا هفته ی پیش خونریزی داشتم چند روزی قطع شده ولی نمیدونم از بین رفته یا نه . کارای خونه واسم عذاب شده کار خاصی نیستن ها همون غذا درست کردن و چمیدونم یه جارو کردنه بیشتر. ولی انگار اصلا جون ندارم . صبح ها که بیشتر تو حالت تهوع هستم بعد ازظهر هم همش خواب آلودم . بچمم که عین موش خرابکاری فقط بریزه بپاشه . شوهرم هم که از هفت دولت آزاد ...اصلا تو باغ نیست... کسیم پیشنهادی نمیده که بیا بمون چند روز خونمون یا نمیخوای کمکی چیزی بیایم یکی دو روز خونت.... فقط هی بلدن بگن حواست به خودت باشه مثل قبلی نشه.......... ای خدا نمیدونم چیکار کنم اعصابم خورده


بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

درکت میکنم ولی هیچی مهم تر از سلامتی خودت نیست. منم باردار شدم قشنگ جونم رفت انگار. مخصوصا ماه های اول خیلی بدتره. الان خونم هر هفته یکبار جارو میکشم با اینکه خودم میبینم اعصابم خورد میشه ولی میگم سلامتیم مهم تره. گاز و یک ماهه تمیز نکردم. وقتی آدم نمیتونه چیکار کنه. حالا بعدا وقت هست برای کدبانو بودن

ولش کن خونه زندگی رو فقط استراحت کن نهایت یه غذای ساده بپز همین ریخت و پاش رو ول کن تا هفته هات بالا ...

وسواس گرفتم انگار دو تا آشغال زمین ببینم اعصابم به هم میریزه ...ک

منم مثل تو بودم بچه م یک سال و نیمه بود که باردار شدم،بارداری ای که  تمام نه ماه  یا حالت تهوع داشتم یا خارش بدن که حتی شب ها هم نمیخوابیدم،از همون موقع فهمیدم که از هیچکس نباید توقع کمک داشته باشم دوران سختی بود الان درکت میکنم عزیزم،خونه رو ولش کن چون منم ولش کرده بودم فقط به فکر غذا باش،

غصه نخور خواهر ارزش نداره 

من سر همین تمیز کاری از وقتی حامله بودم تا همین الان که بچه دارم حرص خوردم که دارم بت اینو میگم.

الان منم خونم کثیفه پرازخاک و .... با یه بچه کوچیک‌ تنها کاری که میشه کرد یه غذا پختن و ظرف شستنه و لباس شستن و جمع و جور کردنه نه تمیزکاری 

توام همینطور دقیقا 


 

درکت میگنم هفته یازدهم. با ابنکه وزنم ۵۵ هست وقتی میخوام از تخت بلندشم انگار ۲۰۰ کیلو ام

حالت تهوع هم که نگم چند روز پیش یه سرم زدم یکم حالم بهتر کرد ولی همچنان تهوع دارم و سر درد و سر گیجه هم دارم شیاف هم میذارم لکه دیدم استراحتم

مامانم صبحا میاد به منو بچه ام صبحونه میده و بچه مو میبره دستشویی و ناهار میذاره و میره بقیه کارا و شام پختن با شوهرمه


فقط 28 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
درکت میکنم ولی هیچی مهم تر از سلامتی خودت نیست. منم باردار شدم قشنگ جونم رفت انگار. مخصوصا ماه های ا ...

اخه یکی دو روزم که نیست که من بخوام مرتب پرستار بگیرم . تازه کارام اونقدری نیست که خدمه و پرستار بخواد منتها همین کارای ساده هم انگار حوصلشو ندارم چجوری بگم انگار پاهام نمی‌کشه.  دو تا قرص آهن و ویتامین اگه بذارم دهنم که تا ساعت ها حالت تهوع ولم نمیکنه و معده درد امون نمیده بهم . 

وسواس گرفتم انگار دو تا آشغال زمین ببینم اعصابم به هم میریزه ...ک

بیخیال عزیزم 

باید نادیده بگیری 


منم باردارم هماتوم داشتم تا هفته ۱۸ استراحت بودم 

اصلا برام مهم نبود شوهرم هر چی رو انجام داد که هیچ نمی‌داد هم نادیده گرفتم فقط بچم رفت مدرسه به درس اون می‌رسیدم 

الآنم فقط غذا میپزم و یکم سطحی جمعو جور میکنم توان ندارم زود خسته میشم 

حساسیت رو باید کم کنی 

فقط 11 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
درکت میگنم هفته یازدهم. با ابنکه وزنم ۵۵ هست وقتی میخوام از تخت بلندشم انگار ۲۰۰ کیلو امحالت تهوع هم ...

من هیچ کس نمیاد کمکم شوهرم هم که تا غروب نیست وقتیم میاد انگار طلب کاره ...نمیگم خیلییییی حالم بده ولی خوب من احتمال زایمان زودرس دارم از طرفی واقعا یه جوریم که دو تا قرص آهن و ویتامین بخورم تا ساعت ها حالم بده و معده درد دارم . صبحا هم حالت تهوع دارم توان کار ندارم دوست دارم فقط بیوفتم یه جا. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792