از بس از نظر روحی و روانی تحت فشارم که خودم میخوام به یه راننده تاکسی پیشنهاد ازدواج بدم

خب برو سرکار حداقل کمتر تو خونه باشی و تو محیط کار شاید یکی ازتون خوشش اومد 

نه همه جاها اینجوری نیست که برو کافه ای جایی کار کن یا بوتیک حداقل کمتر تو خونه ای 

عه  ازدواج کرده؟

عجب انقدر بچه ها میگن نکن ولی تبر برداشتی ریشه خودتو بزنی ها!!!

اول از همه یادت بیاد اون مرد چکار کرد که مجبور شدی جدابشی بعدم میگی مامانش واسش یکیو گرفته 

دوم اینکه اون راننده تاکسی رو فراموش کن

مدتی به خودت اجازه بده نرمال بشی الان حالت خوب نیست وضعیتت پایدار میشه به خودت زمان بده

یکبار ضربه خوردی ریسک نکن سر زندگیت

اگه به راننده تاکسی پیشنهاد دادی بیا نتیجه را به ما بگو ، من کنجکاوم بدونم پایان این ماجرا چی میشه😀

همینجوری میای فقط به خاطر اینکه فرار کنی با یه مرد بد ازدواج می‌کنی بعدا میگی کاش این درد و رنجای خونه رو تحمل میکردم!

به جای فرار سعی کن مشکلو حل کنی بشین باهاشون حرف بزن فعلا هر چیز یو که دوست دارن انجام بده لجبازی و دعوا نکن تا محیط خونه واست آرامش بشه نه جهنم محیط خونه خیلی مهمه که یه محیط امن بشه 

بعدشم شاید خونه تون یه طلسمی چیزی باشه که اینجوری با هم درگیر میشید سوره مزمل و واقعه بخون جن هم تونستی بخون به نیت گرم شدن اعضای خانواده با هم 

یا حتی میتونید ۱۰۰۱ یا ودود بخونی فوت کنی به غذا به نیت اینکه خانوادگی با هم گرم بشید 

ازدواج شوخی نیست لطفاً عجله ای تصمیم نگیر اگرم خونه تون واست جهنمه سعی کن علتو پیدا کنی و مشکلو حل کنی