همش یجوری رفتار میکنن ک انگاز کنترلی روی خودم ندارم تا قرصارو قطع میکنم هرچی میشه میگن تو که مشکل داری چرا قرص نمیخوری، امروزم رفته بودم متخصص پوست و‌مو میخواست قرص بنویسه فهمید قرص اعصاب میخورم همش میکفت چرا دختری ب سن تو باید این همه دارو بخوره واقعا زندگیت بهم ریختستو‌فلان ، تا دوباره کوچیکترین فکری هم میاد سراغم حرف از بستری میشه
یعنی خدا قدرت اینو نداره که سرنوشتو قشنگ بنویسه اصن مگه نگفته بعد سختی اسانیست اسانی من کجاست چرا زندگی من جز سختی و عذاب چیزی نداشته چرا بخاطر خــــــــــدا قید همه چیو زدم چرا؟ خدا خدا خدا....
من کل عمرم به همه گفتم خدا خثبه حدا مهربونه اما کو مهربانیش کو بخشندگیش کوو چرا باید انقدر بیخیال منشه
بیخیالت نیست
خدا بنا نداره بدون اسباب و سبب کاری بکنه
باید تو بری سرکار تا پولدار بشی
باید از خیابون با احتیاط رد بشی تا تصادف نکنی
باید پسری گولت نزنه تا گول نخوری مثال زذم ها من نمیدونم چیزی
باید سمت مواد نری تا سالم بمونی
اون گرگ ها در قیامت گرگ محشور میشن
میدونی فرق گرک دنیا با گرگ محشور شدن آدما چیه؟؟؟؟
در دنیا گرگ از گرگ بودن خودش ناراضی نیست نمی‌گه من گرگم کاش آدم بودم کاش شیر بودم مثلا
ولی انسانی که در قیامت به شکل حیوان محشور بشه میدونه که انسان هست ولی حیوان شده و جايگاه بهشتی شو بهش نشون میدن میگن این باید میشدی کع نشدی حالا حیوان شدی و عذاب بکش و فلان
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز