یکی اومده بود خواستگاریم
بعد نامزدی اومدن گفتن هرویین میکشه
مامانم دعوا درست کرد که دشمنی دارن باهاشون و نزن به هم آبرومون میره و دروغ میگن از حسودی
خلاصه رفتیم آزمایش خون و تست متادونش مثبت شد
مامانم بازم راضی نبود به هم بزنم
به زور خودم به هم زدم هی گریه کرد و گریه کرد
حالا هرکاری میکنم دلم باهاش صاف نمیشه احساس میکنم میخواست منو بفرسته برم به هر قیمتی