دخترم میگه آبروم رفته دیگه مدرسه نمیرم

راستش یه چیزی خیلی توی ذهنش تاثیر گذاشت این بود من بهش گفتم این خاطره تا ابد توی مغزم میمونه باباتم گریه کرده ماهم هرگز نمیبخشیمت. برای همین بیشتر از معلم ریاضیش بدش اومده. ای کاش همچین حرفی رو بهش نمیزدم واقعا الان میفهمم😞آخه میدونید اگه فقط معلم ریاضیش میدونست یه چی خوب بود دخترمم فقط به معلم ریاضیش گفته بود ولی دبیرش به کل دبیر های دیگه و حتی پایه های بالاتر هم گفته مدیر و معاون و همه! 

عزیزم اینجا خیلی فرق داره

امید وارم این قضیه جمع بشه. ولی آبروی من هم این وسط رفت. آخه بگو دختر چرا باید همچین دروغی بگی باید به اون معلم هم بگی چرا باید بری به بقیه دبیر ها بگی دختر من به بقیه دبیر ها چیزی نگفته بود

راستش ما مشهدیم و دخترم دوست داشت توی مدرسه نمونه دولتی قبول بشه اما نشد با اینکه هدف اصلیش تیزهوشان بود اما میخواس نمونه قبول بشه حتی با اینکه امام رضا هم قبول شد ولب میخاس نمونه هم قبول شه وقتی قبول نشد زد به سرش انگاری افسردگی گرف کارهای عجیب غریب میکنه پرخاشگر شده درساش یکم افت کرده تا اومد یکم از این افسردگی دربیاد دوباره این قضیه زد تو حالش الان فردا با همون معلم مورد علاقش داره ولی همینطور اشک میریزه میگه چجوری برم مدرسه با چه رویی متاسفانه غردا امتحان پایان ترم قرآن هم دارن که دیگه هیچی دیگه منم دیوونه شدم از دستش

باید همین کارو بکنم ولی هی میگم زشته میشم سوژه مدرسه انقد برم و بیام

دیگه باورتون میشه دلم میخاد بکشمش از دست پرخاشگریش اخلاقای عجیب غریب گرفته نماز نمیخونه اصلا همچین بچه ای نبود. تا میرم تو اتاق میبینم داره آهنگ غمگین گوش میکنه