😔خواهرکوچیکموازدست دادم شبو روز بوسش میکردمممم شبو روززززززززززز..قلبم داره پاره میشه استخونام درد داررررن😔😔خودم بزرگش کردم.از۶طبقه خودشوپرت کردپایین😔😔😔😔فقط بخاطر تذکر دادن و نهی کردن ازطرف من چون خواهربزرگترم...آخ خدایا
از آن زمان که رفته ای با اشک خو گرفته ام ،خودت بیا به خانه یا بگو که خانه ات کجاست😔گلایه ای نمیکنم سکوت میکنم دگر فقط بگوچرا خدا تورا کنارمن نخواست😔😔
پتوشو بومیکنم بغل میکنم دفترای مدرسش😔شونه ی سرشو شبا بغل میکنم میخوابم😔من از۶طبقه افتادم مردم نه اون فرشته
کاش بشه یک آن ایست قلبی کرد برم اون دنیابغلش کنم بوش کنم..عزیزدل خسته ی من میشه بیای بغلت کنم ؟؟؟بیا جان دل مادر .آخ خدا از درد دارم میسوزممممم..جیغ مادرم ک گفت جوجه ی قشنگم خودشوانداخت پایین توگوشمه .اولین نفری ک رسید بالای سرش من بودم غش کردم.۹روز توبیمارستان بودبعد پرکشید😔😔😔قلبم داره پاره پاره میشه.جوجه ی من ،من دیگه هیچووووقت نمیتونم کمر راست کنم برگرد بغلم درو دیوارخونه دارن اتیشم میزنن سر میچرخونم ک شایدناخوداگاه ببینمت😔😔میشه منم بیام نترسی جوجی جانم بااباجی قهرنکن مادرررر ببین اباج داره میسوزه