من حدودا ۳ ساله گواهینامه گرفته و ۳ سال بود تک و توک رانندگی میکردم البته کم ماشین میومد دستم ( شوهرم کنارم میشینه البته) الان حدودا ۲ ماهه هرروز ساعتای ۷ به بعد اوج شلوغی و ترافیک ماشین میرونم البته در کنار شوهرم نسبتا ترسم ریخته و وارد شدم البته ایراد زیاد دارم ولی تجربه و تکرار باعث میشه ایرادات رفع بشه به شوهرم میگم بزار سر ظهر مثلا ساعت ۳ اینا برم خودم تنهایی رانندگی کنم دستم روون بشه بهش میگم تا تو پیشم بشینی من ایراداتم رفع نمیشه انگار با ذهن اون رانندگی میکنم ( خود به خود اونو در کنارم سلاح میدونم دیگه انگار) یه آدم به شدت استرسی هم هستش یه ذره هل بشم یا تو ترافیک خاموش یه جیغ و دادی میزنه که کاملا هول میشم از رانندگی زده میشم میگم تو پیشم نباشی به خدا بهتر رانندگی میکنم باعث ۹۰ درصد ایراداتم اونه انقدر که استرس میده بهم امروز هرچه قدر گفتم الان شهر خلوته بزار یه تنها برم برونم بیام بزار خودم تنهایی یاد بگیرم( البته ۹۰ درصد بلدم) گفت نه بعد عید میدم میبری ماشینو میزنی انقدر گفتم قبول نکرد دعوامون شد گفتم از این به بعد دیگه نمیرونم خیالت راحت باشه لج کردم گفتم دیگه پشت ماشینت نمیشینم ایشاله خودم از استخدامی قبول میشم پولامو جمع میکنم یه ماشین مدل پایین میگیرم منتت رو نمیکشم اگرم نتونستم شاغل بشم نمردم که پا دارم پیاده میرم اینور اونور نمیدونم لجبازی دارم میکنم یا سه ماه هم باهاش رانندگی کنم آخه مشکل اینه هردفعه میگم بیا بریم ماشین برونم یا حال نداره یا کار داره بعد ۷ میریم که اونم اوج شلوغیه بعدش میگه تو ایراد داری 😭😭😭😭
همه اینطورین یا شوهر من اینطوریه؟