اتفاقی ک برام درس عبرت شد&
خراسانی هستم....
زمانی ک قرار بود برف بباره بی تاب منتظر برف بودم....
ولی هر موقع ک به آسمون نگاه میکردم میدیدم ن خبری از برف هست و ن از هوای ابری😔
با خودم گفتم شاید بعد این آفتاب برف بباره....ولی نبارید💔
بعد چن دقیقه بازم به آسمون نگاه کردم و پوز خندی زدم و با خودم گفتم....هواشناسی ها دروغ میگن😟😟
به خدا ناامید شدم...قلبم شکست💔💔
بعد نیم ساعت دوباره با ناامیدی به همون آسمون آفتابی نگاه کردم....
وقتی ک دیدم باورم نمیشد..!!!
خشکم زده بود....
همه ی حیاطمون تو برف گم شده بود..😶🌫️
به مادرم گفتم مامان جان چطوری یهویی این همه برف بارید ❄️ ☃️
مامانم گف شگفتی های خداس....
پی بردم ک دنیا هم اینجوری وقتی ک مشغول کارامون هستیم و سرگرم هستیم...با یک چشم به هم زدن تمام میشود و فرصتی برای توبه نخواهد ماند....
آنوقت است ک حسرت گذشته را خواهیم خورد💚💔