با شوهرم بحثم شده مقصرماون بود تازه قهرم کرده دیروزم ن کادویی ن تبریکی خودشم تنهایی پاشد رفت واسه مادرمو مادرش کادو و کیک و گل برده بود یطرف پسرم داره دندون در میاره مدام ناسازگاری میکنه نق میزنه یطرف امتحاناتم داره شروع میشه و اصلا تمرکز ندارم امروز کل خونم مثل بمب ترکیده. ب هیچی دست نزدم دلم میخاد بشینم ب گوشه ی چایی بخورمو بخوابم. 🥲🥲 کل دیروزو اشک ریختم چشامم باد کرده