2777
2789

خانمها دومین سال شب یلدایی که باید پدر و مادرم بیان خونمون آمدن با کلی زحمت از همچی  خیلییی آورده بودن یه نیم سکه بانکی برام گذاشته بودن دوتا پالتو و یه جاکت برای شوهرم قیمت اوناهم شده بود حدودا ۷ تومن و قاب قدح مرغی اگر اینجا کسی بدونه چیه تا سرش پر از آجیل کرده بودن 

خلاصه از یک هفته قبلش پدرشوهرم از تو یخچال من آمد گوشت و مرغ برد تا خود شب یلدا دیگه یخچال من که برای جهازم بابام پر از گوشت کرده بود خالی خالی شده 

بعد شوهرم رفت میوه بخره

بعد که مهمان ها رفتن پدرشوهرم میوهایی که خریده بودیم همه رو جمع کرد برد غذاها که متریالش خودمون داده بودیم برداشت برد 🤣🤣 اینقدر بندگان خدا گشنه هستن من ندیده بودم اینجوریشو🤣🤣🤣🤣 یجوری با حریص میوه هارو جمع می‌کرد انگار ارث باباشه

دلم براشون میسوزه آدمهای خیلی گشنه ایی هستن طفلکیا

 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

واااااااای🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 خدا ازت نگذره😐

حالا اوج ماجرا ببین فردا صبحش گوشیم زنگ خورد مادرشوهرم بود 

یکم سبزی خوردن و کاهو تو یخچال اضافه آمده بود گفت میام میبرم🤣🤣🤣🤣🤣

دیگه منم سفره رو جمع کرده بودم پشمک و لواشک و تخمه از این تنقلات هم یه عالمه دادم بهش بعد گفت ببر خونه مامانت 

منم گفتم خدا برای مامان بابام خیلی خوب خواسته اونا نعمت و فراونی زیاد دارن دیگه خودشو جمع کرد رفت🤣🤣

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792