من یه داداش کلاس چهارمی دارم کل روز مامانم التماسش میکنه مشق بنویسه دیگه یا آخر شب یا دو ساعت قبل رفتن به مدرسه به زور میشینه مینویسه
از کلاس اول همینطور بوده
با اشک و داد و هوار میشینه دو خط مینویسه
الان خیلی از بچه‌ها اینطورین
مشکل اصلی شما اینه که خونه ندارین
اصلا باهاش دردل نکن....اختلاف ها رو بین خودتون حل کنید منم ۱۰سال باخانواده شوهرم یکجا بودیم الان طبقه بالا روساختیم...ولی اصلا جلوشون جروبحث هم نمی‌کردم به شوهرمم از اول گفتم اگه بحثی ناراحتی هست جلوی جمع نگو تو اتاق خودمون حرف بزنیم حرفامون از تو اتاق بیرون نره...اگر هم تو جمع می‌دیدم عصبی هست و حوصله ندارم اصلا سر به سرش نمی‌داشتم حتی بخاطر همین که یکجا بودیم هفت سال بچه نیاوردم...الان حتی دانشگاه هم میرم...چون خونه زندگیمون جدا شده...البته قبل ازدواج فوق دیپلم داشتم...مردها اکثرا دهن بین خانواده هستن...پس با خانواده شوهرت دردل نکن...که دامن نزنند به اختلاف هاتون
پسرت تو چ اوضاع داغونی زندگی میکنه خونه مادر بزرگ تنش پدر و مادر و...پدر بداخلاق
آخه شمایی که یه خونه نمیتونین اجاره کنین چرا بچه دار شدین
نکنین
شمارو به هرچی میپرستین نکنین
انقدر جمعیت بدبختارو افزایش ندین
باز آدم بی پول باشه اما اخلاق داشته باشه و پدر و مادر خوبی واسه بچش باشه اوکیه اما تو با این شوهر دیوانه چرا بچه آوردی
دلم کباب شد واسه اون طفل معصوم
مطمئنم هیچوقت امروزو یادش نمیره
الانم داره فکر میکنه همه دارن خوش میگذرونن کیک و خوراکی میخورن اما اون نرفته
شوهرت سر کار نرفت؟ حتی شده نه صبح م باید میبردی بچه رو مدرسه. اصلا تکلیفشو نذار برا صبح قبل خواب مجابش کن بنویسه
فقط بگو چرا جدا نمیشییی؟؟؟
شوهرت خل و چله
اون بچه هم اسمش روشه بچست داره به پای تصمیم خودت میسوزه
موندم دقیقا به خاطر چی داری زندگی میکنی با این ادم؟؟؟
امیدوارم فقط بهونه ات این نباشه
به خاطر بچمه
چون دهن بچت داره توی زندگی با خودت و شوهرت سرویس میشه
من خیلیییی رک حرفمو زدم
چون اینجا همه میخوان شوهره رو فحش بدن و دلداریت بدن
من بهت میگم به خودت بیا !!!!!!
زندگی خودت رو زهر تر نکن
و دهن بچه بیشتر از این سرویس نشه
