عیب نداره برای خودم میگم
من فقط یه سالم بود که بابام هی دعوا با مامانم که باید بری یه جا مستخدم شی تا خونه بهمون بدن مامانم هم قبول نمیکرد (خیلی آدم خسیس هست خیلی خیلی زیاد) بردمون تو یه بیابون ماشین رو خلاص کرد خودش خوابید گفت میخوام خودمو بکشم من فقط سه سالم بود مامانم میگه که چقدر من حیف زدم که به سرفه نشستم
یا مثلاً یه بار دیگه من گفتم خدا لعنتت کنه عصبانی شد هی ماشین رو تن میروند میزد رو ترمز تیز میگفت الان هممون رو میکشم الان خودمون میکشم الان ماشین رو پرت میکنم تو دره ( اون موقع منو خواهرم تازه گوشی خریده بودیم مامان گرفته بود برامون نذاشت به ذره خوشحالی گوشیا رو کنیم)