سلام دوستان کسی مثل من بوده،من از۵سال پیش دچاراین شدم که بیدارمیشدم ازخواب یعنی میتونستم ر به روم یادوروبرم روببینم توبدنم بودم ولی نمیتونستم بیداربشم....قبلامیرفتم بازم بلندمیشدم مثلا میرفتم بیرون خونه میخواستم مردم روببینم درحالت روح ولی تاحدودی میرفتم مثلا میخواستم برم خونه ی یکی ازفامیل ها ولی به محض اینکه میخواستم واردخونشون بشم یک دفعه خانه ناپدید میشدخسته میشدم نهایتش بافریادهای بلندوازخداخواستن برمیگشتم،این حالت بعددوسال رفت...ولی الان یک ماهی میشه بازم دچاراین حالت میشم ولی اینبارفقط ازخواب میپرم توبدنمم ونمیتونم چشمام وبازکنم یابلندبشم یابدنم روتکون بدم،وممکنه یه کم طول بکشه تابیداربشم ولی اگه کسی به بدنم دست بزنه یادربزنن یایکی اسمم روصداکنه زودمیتونم بیداربشم،من سرچ کردم وگفتن این یک نوع اختلال عصبی روانیه،ولی باورنکنید این یک مشکل ماوراالطبیعته وممکنه که نه صددرصد موجودات دیگه ای تواین حالت دخالت دارن،چون من شروع این حالتم بایک ماجرای عجیب. ووحشتناک بودمیشه گفت شخصی برام جادودرست کردوبه چشم دیدم وموکل جادوواردزندگیم شدوبرای اولین بارکه روحم جداشدباهام حرف زدوگفت که فلانی ازتوفلان کارومیخوادبایدانجام بدی وگرنه میمیری نمیدونم چی بودواقعانمیتونم توصیف کنم نوربود صدای مهربون ولی درخواست خشن،جفتش مردی عمامه پوش وگفت توکجاسیدجعفرکجاکه اینقدرموفق شدی...وروحم وبرگردوند..نمیدونم ماجراچی بودولی بعداون مجبورشدم نه کاری روکه گفت انجام بدم تابتونم به زندگی برگردم چون بعدازبیداری ازخوردن وآشامیدن محروم شده بودم قدرت نداشتم بخورم،تابعدانجام کار که خلاص شدم امامشکلات زیادی ازلحاظ جسمی میومدن برام وعلت دکتری پیدانمیشد وبه داروجواب نمیدادم،بعد یک دفعه خودبه خودمیرفتن،خوب میشدم،وحتی یک سال پیش به وسیله ی یک زنی متوجه شدم شخصی به غیرازمن توبدنم هست که خیلی ترسیدم وسعی کردم دوری کنم وکناربکشم،والانم حیرانم این دنیاچیه اسرارش چی هستن،ولازم به ذکره من ۱۰سال پیش به طورعجیب وناگهانی وارددنیای ماوراالطبیعه شدم به طورکامل وبدون هیچ رنجی بعدازبرگشتن روحم،خیلی خیلی خوب بودحتی توحالت بودن روح توبدنم وبیداری هم میدیدم،وقتی میخواستم برم جایی شخصی بامن راه میرفت ومن پشت سرش میرفتم و...شخص به شدت نمازخونی بودم وقران وروزه های مکرر،ولی یکدفعه بعدازدواج بخاطرمشکلات شدیدخانوادگی نمازم قطع شد همه چی تغییرکردجداشدم ازهمه چی...فراموش کردم تااینکه بعداز۵سال اون حادثه اتفاق افتادوتاالان بهترنشدم...