تا جایی ک میتونید سوار ماشین راه نشيد... من پسر هستم کلا ۱۵ سالمه داشتم از سمت جوانمرد میرفتم خونمون منتظر ماشین بودم یه یارو سوارم کرد بعد دیگه کسیو سوار نکرد تعجب کردم گفت اقاعه فکر کردم در بست میخواید گفتم نه دور بزنید مسافر سوار کنید بلد شروع کرد به حرفای مثبت ۱۸ و... و من گفتم آقا بس کن و اومد دستشو بزاره رو پاهام که سریع از ماشین پیاده شدم و در رو محکم بستم و اون اقا تقریبا ۴۵ ۵۰ سالش بود و برام واقعا عجيبيه !!! بعدش وسط راه که پیاده شدم شوار یک ماشین دیگه شدم که دوباره درخواست های بدی داد و به پایین اشاره کرد و یک چیزایی گفت دوباره بازم پیدا شدم واقعا حتی به عنوان پسر تو اون ساعت از ظهر و اون شهر حس خیلییییی نا امنی و بدی گرفتم😭😭💔