بعدیه سال چندروزپیش باخونواده شوهرم آشتی کردیم من احمق دیروزدلم سوخت خودم رفتم واسه مادرشوهرم کادوخریدم دادم شوهرم بردبعداینکه برگشت خیلی ناراحت بودمیگفت پام اونجانرسیده مامانم شروع کردازتوبدگویی کردن زنیکه بیشعوربهش گفته زنت ازقصدتوتولددخترت بارداریشوگفت که جاریشوناراحت کنه درحالی که من اصلابااون کاری ندارم دیدم همه فامیل هستن گفتم بارداریموبگم سوپرایزبشن
خانواده شوهر غیرقابل اعتماد ترینم هیچوقت نباید بهشون‌محبت کرد
حالا ،چند ماهته
لیاقت احترام ندارن گلم
بارداری شما چه ربطی به جاریت داره
مبارکت باشه گلم ،مگه جاریت بچه دار نمیشه؟
خیلی خوبه ک ذات مادرشوهرت به شوهرت معلوم شد
ن بابا اصلا نباید بگه
همینکه به رو خودت نیاری و بذاری اونا بسوزن بهترین کاره.
بعدشم مادرشوهره میفهمه ک شوهرش حرفو ب این رسونده، دیگه جلو شوهره حرفاشو نمیگه و نقش بازی میکنه.
بعد زیرزیرکی اذیتاشو میکنه.
خب دیگه بچه داره چه حرفیه این مادرشوهرت زده ،میدونی خیلی حسودن مخصوصا مادرشوهرت به شما حسادت داره،من جای شما بودم اصلن نمیگفتم تا از زیون اینو اون بشنوه تا فی خالدونش بسوزه،
برای منم دعا کن ممنون♥️
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز