من توی دوران کلاس اول توی مدرسه غیر انتفاعی بودم
خودمون نداشتیم و هر جی داشتیم پای این مدرسه میدادیم
همیشه خدا یادمه مسخره میشدم از سمت بچه پولدارا
آنقدر که بچه هایی که وضعشون عادی بود با فرهنگ و بی زبون بودن
این ها بیشعور بودن
بهم میگفتن دهاتی زشت دراز دسشویی شور
حالا الان بزرگ شدن اومدن توی جامعه یکم آدم شدن
حالا داداش کوچیکم بساط من رو داره توی این مدرسه
یعنی خاک تو سر این خانواده ها آنقدر از لحاظ فرهنگی بدبختن
داداش کوچیکم مظلوم و بازیگوشه
نه کسی رو مسخره میکنه نه ناراحت میکنه
فقط دوست داره با بچه ها بازی کنه یا نگاهش کنن
ولی بهش میگن زشت یا روستایی
چقدر مشخصه عقده این
نمیدونم باید چکار کرد
توی گروه مادرا میبینم آنقدر بیشعور و بی درکن بعضی هاشون
تنها چیزی گه از دنیا دارن پز بزن مالشونه
عکس پروفشون همش عکس جشن و بریز و بپاش هاشونه
اونوقت از لحاظ فرهنگی و شعور صفر
خاک تو سرشون با تربیت هاشون