تاپیک قبلت رو خوندم عزیزم.
خودت خیلی خوب ایراد کارت رو میدونی.
تو دل رحم نیستی، ببخشید ترسویی! از دعوا و قضاوت میترسی، وگرنه آدم مهربون اول با خودش مهربونه ولی تو داری به خودت و زندگیت ظلم میکنی . احتمالا این اخلاقت خیلی جاها به ضررت تموم شده ولی الان اوجشه و ممکنه اگه بازم منفعل باشی و مظلوم اتفاق های بدتری سرت بیاد.
بلند شم برم خونه مامانم هم نداریم. اینم فراره. میخوای زندگیتو دودستی تقدیم یه آدم پر رو و سواستفاده گر کنی؟؟
پس بهت بگم اگه الان محکم و صاف و محترمانه نشینی با این خانم حرف بزنی یه جوری میشه که هر چی داد نزدی تو این مدت یه جا میزنه بیرون و منفجر میشی یا خودتو داغون میکنی یا اونو.
برو بگو دو ماه مثل خواهرم ازت پذیرایی کردم. الانم مثل خواهرم بهت میگم دیگه وقتشه مستقل بشی و بری دنبال کار و زندگی خودت.منم شوهر و دوتا بچه کوچیک دارم و دیگه نمیتونم ازت پذیرایی کنم .