اونقد دوس دارم وقتی درمورد تربیت یه بچه نظر میدن

چقدر جاری تو جاری شد😄😄

کسیکه  درک نکنه بچه بچه است.خودش از همه بچه تره

با هیچکس سر بچت تعارف نکن

بگو هرکی از  یه بچه ی ۳ساله  حرف به دل میگیره 

که آدم نیست 

بچه ی من چون نرمال بوده  این حرفو زده 

از روبچگی احساس مالکیت  کرده 

بگو بچه ی من  مشکلی نداره  متاسفانه اونا بی ادبن  راجب دختر من چنین نظری دادن😊

حالا این که بازم زیاد چیزی نیست چون بچه تون کوچیکه و باید براش توضیح بدید 

ما هر وقت میرفتیم خونه مادر شوهرم بچه های خواهر شوهر بزرگم انقدر بدشون میومد 

باورت میشه دخترش با اینکه کلاس چهارم یا پنجم بودش تا منو میدید روشو میکرد اونور میگفت اه اه اومدن بدون سلام یا چیزی 

میگفتن اینجا فقط مال ماست ما میاییم دیگه هیچکس نیاد 

اینو جدی میگما راهشون یکم دور بود در حد دوسه ساعت میومدن یک ماه میموندن و اگر ما میرفتیم خیلی باهامون بد رفتار میکردن یه بار به شوهرم گفته بودن چرا میای؟ نیا!!!!

اصلا تربیت نکردن بچه هاشونو 

الان که یکم بزرگتر شدن انقدر با پدر و مادر شوهرم درگیرن همین دوسه هفته پیش جنگ و دعوا داشتن باهم

خیلی پروو و وقیح شدن چون واقعا تربیت نشدن

چقد خاله زنک و احمق😑😂

ولشون کن بابا

مرد به این خاله زنکی که میشینه پیش بقیه غیبت بچه سه ساله رو میکنه و ازش عیب میگیره رو اذم حساب میکنی؟

از اون بدتر جاریته

حالا این بدبخت مشکل داره و خاله زنکه اون چرا حرفشو تکرار میکنه؟تو چرا جوابشو نمیدی و نمیگی از بچه سه ساله چه انتظاری دارن

بعد تو دو ساله به دلت مونه که بهشون محل سگ چرا ندادی

یجا خوندم میگفت که میخوای بدونی تو خونه هاشون درموردتون چی میگن ببینید بچه هاشون باهاتون چه رفتاری دارن

عشقم توام حرصشون بده بگو بچم کلا از هرکی خوشش نیاد اینو بهش میگه بعدم بخند 😂

بعضی از بچه ها بی ادب هستند و خیلی باعث آزار بقیه میشن 

بنظر مامان باباهاشون گوله نمکن 

از بچه بی ادب متنفرم

چون عموشو دوست داشته حس مالکیت داشته

مثل اسباب بازیها یا عروسکاشون

من یموقع برم کنار همسرم بشینم

دختر دوسالم سریع میاد به من میگه بلو بلو😄😄

یعنی برو نشین کنار بابا😄😄

شما باید میگفتی عزیزم فقط عموی تو نیست که اینقدر دوستش داری، مال بقیه هم هست

دخترم عاشق عموشه

و ازین حرفا

که اونام بد برداشت نکنن

والله ما و مادر شوهرم اینا روبروی همیم 

اینکه بگید زیاد میرفتیم نه خدا شاهده 

حتما خودشون دعوتمون میکردن تازه بعد دوسه بار میرفتیم 

هنوزم همینطوره 

مثلا الانو بخوام بگم 

یک ماه پیش رفتیم خونشون اما مادر شوهرم مدام میاد 

رفتار هم سعی میکنم سرم به زندگی خودم باشه کلا کاری به کسی ندارم نمیدونم دیگه پشت سرمون چیزی میگفت یا چی

اما کلا پررو هستن خودخواهن 

خواهر شوهرم اینطوری بارشون آورده