وا هیچ جا خونه خود آدم نمیشه من بچم که دنیا اومده بود خود شوهرم نگران بود و تا شب سر کار بود میگفت پیش مامانت بمون خیال منم راحت تره خودمم دوست داشتم خب مادر خود آدم فرق می کنه بعد مادرم رفت شهرستان شوهرم گیر داده بود برو پیش مامان من بمون گفتم سختمه آخه با برادر شوهرم تو یه ساختمان هستند پسرش هی میاد پایین خب من معذب میشم خونه خودم موندم راحت