از خدا کمک بخواه
ازش بخواه خودش یه جوری برات بچینه که بی دردسر از زندگیت بره بیرون و کمترین آسیب رو ببینی
برای اینکه حالت خوب بسه به نیازمندان کمک کن و مثلا نذر کن که اگر از زندگیت رفت فلان تومن به فقیر بدی
از خدا بخواه خدا عاشق بنده هاشه و هیچ وقت تنهات تمیزاره
ازش بخواه تا زمانی که به بلوغ فکری و رشد کامل عقلی نرسیدی هیچ کسی سر راهت قرار نگیره
سعی کن به فکر رشد فردی خودت باشی کارایی که دوست داری انجام بده
از دوستای سمی ات هم که طلاق گرفتن و با چهار تا پسر دوستن فاصله بگیر
مردا اکثرشون هیچی نیستن و اصلا ارزش وقت گذاشتن و سرمایه گذاری عاطفی ندارن
کلاس زبان برو خیاطی یا آرایشگری یاد بگیر که بعدا که خواستی ازدواج کنی دستت تو جیب خودت باشه و مستقل باشی و منت پول بی ارزششونو نکشی
یه جایی خوندم نوشته بود تصمیمات مهم زندگیتونو زیر بیست و پنج سال نگیرید چون تا اون موقع هنوز عقلتون کامل نشده
من خودم بیست پنج سالم بود ازدواج کردم با کسی که فکر میکردم عاقله و اولش به شدت خوب و منطقی رفتار میکرد
اما انقدر با هم دعوا و چالش داشتیم که نگم برات
اما خب از یه جایی به بعد تقریبا کوتاه اومدیم
اما این پسر بچه هایی که تو سن کم ازدواج میکنن فکر میکنن از بقیه دوستاشون عقب موندن و تازه میخوان شروع کنن به دختر بازی و این کارا
یا تازه بعد ازدواج عزیز مامان باباشون میشن و مادره یادش میفته پسر داره و هر روز میخواد با دخالتاش زندگیتو زهر کنه
زندگی با پسر کم سن بزرگترین اشتباهه که هیچ جبرانی جز طلاق نداره