منم یه روزی خیلی اینو میخواستم انقدررر داغون شدم از رفتنش فقط میگفتم کاش یه جوری بشه بتونم تلافی کنم
یه شب تا صبح زار زدم التماس کردم ولی ولم کرد
وقتی که برگشت با اینکه خیییلیی دوسش داشتم میمردم براش بعد چند ماه خواستگار اومد نامزد کردم چون میخواستم حالا که اون توحال اونموقع منه و دوسم داره تلافی کنم زنگ زد گریه کرد خواهش کرد گفت نکن گوش ندادم اون که همش میگفت فقط دوستیم و... گفت شماره مادرتو بده میخوام باهاش حرف بزنم هزار کیلومتر ازم فاصله داشت پاشد اومد و... ولی فقط فکر تلافی بودم و الان مثل سگگگگ پشیمونم چون هیچ وقت نتونستم فراموشش کنم و بیشتر به خودم ضربه زدم