امروز عصر رفتم شیرینی فروشی محلمون که شیرینی بخرم که شیرینی فروشی معروفی هست و اسم در کرده خیلی شلوغ بود تقریبا چهارتا پله می خوره به مغازه من رسیدم دیدم یه خانوم سی و پنج ساله یه خانم خیلی مسن و می یاره از پله پایین به چه زوری چون خیلی پیر بود و براش سخت بود منم وایسادم تا اونا بیان پایین با خودم می گفتم باید این پیرزن شیرینیو انتخاب کنه خوب شما انتخاب کنین که اینم بشینه تو ماشین دیدم اون خانوم گفت مادرجان چرا چیزی نخریدین گفت نیم کیلو شیرینی خواستم ندادند